معنی خردکردن، ریز ریز کردن، تجزیه کردن، تجزیه شده، خرد , شده، پودرشدن یاکردن, معنی خردکردن، ریز ریز کردن، تجزیه کردن، تجزیه شده، خرد پ شده، پودرشدن یاکردن, معنی ocblcbj، cdx cdx lcbj، ت[xdi lcbj، ت[xdi abi، ocb , abi، /mbcabj dاlcbj, معنی اصطلاح خردکردن، ریز ریز کردن، تجزیه کردن، تجزیه شده، خرد , شده، پودرشدن یاکردن, معادل خردکردن، ریز ریز کردن، تجزیه کردن، تجزیه شده، خرد , شده، پودرشدن یاکردن, خردکردن، ریز ریز کردن، تجزیه کردن، تجزیه شده، خرد , شده، پودرشدن یاکردن چی میشه؟, خردکردن، ریز ریز کردن، تجزیه کردن، تجزیه شده، خرد , شده، پودرشدن یاکردن یعنی چی؟, خردکردن، ریز ریز کردن، تجزیه کردن، تجزیه شده، خرد , شده، پودرشدن یاکردن synonym, خردکردن، ریز ریز کردن، تجزیه کردن، تجزیه شده، خرد , شده، پودرشدن یاکردن definition,